تاریخچه باستان شناسی جلسه اول
کنایه؛ تاریخچۀ تاریخچه باستان شناسی که ما می گذراندیم:
ما تاریخچه باستان شناسی را در انتظار سپری می کردیم چون استاد و به تابعیت او دانشجو از اول تا اخر هر ساعت درس با مشاهده ساعت به انتظار به پایان رسیدن آن ساعت بودند. این انتظار عمیق مرا بر آن داشت که بعدها ساعت ها برای پیدا کردن و مطالعه کتب تاریخچه باستان شناسی سپری کنم. البته همان بافتار هم موجب شده که کتاب تاریخچه علم باستان شناسی انتشارات سمت، برخلاف اسم گرانش، شهری ویران از رویدادهای باستان شناسی ایران باشد. منظورم هنوز هم همان فرآیند دوره دانشجویی ادامه دارد یعنی ما به واسطه همت بلند نسل گذشته وقت و توان زیادی می گذاریم تا شاید دروس از جمله درس تاریخچه باستان شناسی را از منابع غیر فارسی بصورتی ارائه کنیم که دانشجویان این نسل از ما آنگونه یاد نکنند که ما از نسل گذشته. ان شاء...
این سومین نیمسالی است که در دانشگاه بوعلی درس تاریخچه باستان شناسی را ارائه می کنم. از نظر ساختار ذهنی از جمله انسان هایی هستنم که جلسه اول و به تبع آن عنوان در نوشته ها، برایم اهمیت دارد چون ان را مانند خشت اول در برساخته شدن ذهنیت می دانم. حتی اگر قرار است نوشته ای یا مقاله ای تهیه کنم، آنچه ابتدا به ذهنم می آید عنوان است و سپس ذیل آن "زیر عنوان ها" را می سازم. و ... اما جلسات اول این سه ترم و مشخصات آنها:
جلسه اول به نظر من باید ذهنیت کلی در عین حال مسائل بنیادی را ارائه کند. ذهنیتی که بر ساختار آن بتوان تا اخر نیمسال جلساتی را مطلب ارائه کرد. خلاصه جلسه اول، مثل عنوان نوشته و مقاله است. البته این رویکرد یک اشکال عمده دارد که در اجرا خودش را نشان می دهد. برخلاف من، دانشجویان جلسه اول را نه تنها جدی نمی گیرند، بلکه در مواردی عده کثیری در کلاس هم شرکت نمی کنند و اگر هم شرکت می کنند (بعضی هایشان) در فضا و جو درس و کلاس ممکن است، نباشند. موضوع وقتی مهم تر می شود که بدانیم تاریخچه درسی است که برای ترم اولی ها ارائه می شود و انها تمام مواردی که ذکر کردم را دو چندان دارند؛ اضافه بر این ترم اولی هم هستند. آنچه شرح داده شد، فلسفله وجودی این نوشته است. نوشته ای برای دانشجویانی که مایلند مطالب مهم جلسه اول را دوباره مرور کنند و در اختیار داشته باشند. حتی بتوانند جلسه اول دو نیمسال دیگر را نیز در اختیار داشته باشند.
در نخستین نیمسال که تاریخچه را ارائه کردم برای اینکه دانشجویان ذهنیتی کلی بدست آورند، کل تاریخچه باستان شناسی را با دو اصطلاح (ساختگی) تقسم بندی و معرفی کردم.
باستان شناسی استثنا گرا و باستان شناسی عمومیت خواه
باستان شناسی برداشت ما باستان شناسان از واقعیت های گذشته است. تاریخچه باستان شناسی در اصل تاریخچه تطور و تغییرات این برداشت ها است. از این منظر باستان شناسی و اراء باستان شناسان به دو گروه کلی تقسیم پذیر است. باستان شناسانی که یافته و کشف و شناخت خود را استثنایی جلوه داده و معرفی می کنند. رویکرد این باستان شناسان هنری و تاریخ هنر گرایانه است و تحت تاثیر ذهنیت های عتیقه جویانه و یا ناسیونالیستی قرار دارند. "قدیم ترین و اولین ها" که نه تنها در منابع باستان شناسان ایرانی بلکه در رسانه ها و مصاحبه ها مشاهده می شود و سیطره سنگینش را همچنان حفظ کرده از نشانه های این رویکرد است. یادآور می شود استثنا گرایی رویکردی متناسب با ساحت هنر است که در آن استثنا بودن اثر و خاص و ویژه بودنش به آن ارزش می دهد و اگر پدیده ای تولید انبوه شده باشد و مشابه هایی داشته باشد؛ وجه هنری اش تقلیل یافته و تضعیف شده است. بطور خلاصه عمده باستان شناسی های قبل از 1960 چنین خصوصیاتی دارند. انها به دنبال پدیده های استثنایی اند حتی پدیده عمومی و رایج جامعه انسانی را هم را وجهی استثنایی داده و بصورت یک پدیده خاص ارائه می کنند. ممکن است این خاص بودن حتی به خود آن پدیده برنگردد مثلا به اینکه آن پدیده در این زمان برای نخستین بار شناخته شده برگردد. مسئله مهم آن است که ذهنیت آنها و رویکردشان اسثتناگرا است. تفسیر و برداشت آنها استناگرایانه است.
باستان شناسی یا باستان شناسان عمومیت خواه. این باستان شناسان برخلاف گروه نخست به دنبال مسائل عمومی هستند. برداشت شان و پژوهش هایشان را نیز در این راستا هدایت می کنند. آنها عمومیت پذیری که از شروط گزارهای دانش است را مد نظر دارند. به مسائل عمومی علاقه نشان می دهند مانند راهکارهای معیشتی، شیوه های سکونت و ... از موضوعات مد نظر آنها است. روش هایشان نیز در همین راستا مدیریت می شود. آنها بازسازی وجوه عمومی زندگی انسان ها را هدف قرار داده اند و از آنجا که داده هایی که در اختیار دارند همه آنچه نیست که بوده است با محدویت داده ها مواجه هستند. در این راستا آنها در تقویت روش ها جستجوی نشانه های هرچند ناقص و کامل کردن آن داده ها کوشش کرده اند. این گروه از باستان شناسان مدعیان باستان شناسی علمی هستند. در راستای علمی کردن روش ها یشان کوشیده اند. این باستان شناسان(در این جلسه) عمومیت خواه خوانده می شوند. یادآوری کنم که آنها تنها عمومیت خواهند وگرنه در موارد بسیار زیادی به سبب محدودیت ها در منابع و روش هایشان امکان واقعی تعمیم دهی گزاره ها وجود ندارد. در اکثر موارد داده هایی که به دست انها می رسد حاصل شرایط و فرآیندهای استثنایی است. اما از پدیده های استثنایی هم با روش های دانش و علم می توان بازسازی هایی در مورد مسائل عمومی ارئه کرد. این گروه از باستان شناسان پس از 1960 تعداد رو به افزایشی از باستان شناسان را تشکیل داده است.
ته این بخش از مطلب: واقع امر این است که باستان شناسی و باستان شناسان می توانند استثناگرا یا عمومیت خواه باشند همچنان که در تاریخچه باستان شناسی بوده اند. آنچه مهم است دو چیز دیگری است؛ به شرح زیر:
اول انکه باستان شناسی یک نظام است. نظامی که با استفاده از روش ها و رویکرده های متعددی در پی شناخت بخشی از واقعیت های خارجی است. واقعیت هایی که حول محور انسان، موجودیت تاریخی و زمانی(عصری) و حتی موجودیت عام او (از این نظر که انسان است) می چرخد. منابع کسب اطلاعات باستان شناسی، باستان شناس و برداشت هایش و روش ها و تئوری ها سه رکن این نظام است.
دوم اینکه باستان شناسی با طیف گسترده ای از داده ها، منابع و واقعیت ها مربوط به زمان های گوناگون سرکار دارد. داده هایی که حاصل رفتارهای عام انسان هستند؛ همچنین داده هایی که حاصل رفتارهای خاص انسان هستند و در نهایت داده های که طیفی از عمومی بودن تا استثنایی بودن را در برمی گیرند. آنچه شرح دادم توصیف دانش باستان شناسی است و انچه در این بخش مهم است و نیازمند کنترل، آزمایش و راست آزمایی است این مسئله است که ما باستان شناسان و باستان شناسی لازم است دغدغه واقع نمایی برداشت هایش را داشته باشد. منظورم دقیقا این است که باید تلاش کنیم تا پدیده های عام را خاص جلوه نداده و پدیده خاص و استثنایی را عمومیت نابجا ندهیم. واقع نمایی، برداشت هایی هرچه نزدیک تر به واقعیت مد نظر است. روش هایی برای اینکه این نزدیکی و قرین واقع نمایی بودن را نشان دهد و به آزمون بگذارد.
انچه در این مختصر شرح کردم آغاز گفتمانی بود که ادامه پیدا کرد. نخستین جلسه ای برای یک نیمسال در آن سال(1384).
عنوانی که نیمسال بعد و در جلسه اول به آن پرداختم: باستان شناسی علم، دانش یا هنر دانشجویان عزیز و علاقه مندان ادامه را در وبلاگ مخصوص دروس پیگیری نمایمد.
کنایه؛ تاریخچۀ تاریخچه باستان شناسی که ما می گذراندیم:
ما تاریخچه باستان شناسی را در انتظار سپری می کردیم چون استاد و به تابعیت او دانشجو از اول تا اخر هر ساعت درس با مشاهده ساعت به انتظار به پایان رسیدن آن ساعت بودند. این انتظار عمیق مرا بر آن داشت که بعدها ساعت ها برای پیدا کردن و مطالعه کتب تاریخچه باستان شناسی سپری کنم. البته همان بافتار هم موجب شده که کتاب تاریخچه علم باستان شناسی انتشارات سمت، برخلاف اسم گرانش، شهری ویران از رویدادهای باستان شناسی ایران باشد. منظورم هنوز هم همان فرآیند دوره دانشجویی ادامه دارد یعنی ما به واسطه همت بلند نسل گذشته وقت و توان زیادی می گذاریم تا شاید دروس از جمله درس تاریخچه باستان شناسی را از منابع غیر فارسی بصورتی ارائه کنیم که دانشجویان این نسل از ما آنگونه یاد نکنند که ما از نسل گذشته. ان شاء...
این سومین نیمسالی است که در دانشگاه بوعلی درس تاریخچه باستان شناسی را ارائه می کنم. از نظر ساختار ذهنی از جمله انسان هایی هستنم که جلسه اول و به تبع آن عنوان در نوشته ها، برایم اهمیت دارد چون ان را مانند خشت اول در برساخته شدن ذهنیت می دانم. حتی اگر قرار است نوشته ای یا مقاله ای تهیه کنم، آنچه ابتدا به ذهنم می آید عنوان است و سپس ذیل آن "زیر عنوان ها" را می سازم. و ... اما جلسات اول این سه ترم و مشخصات آنها:
جلسه اول به نظر من باید ذهنیت کلی در عین حال مسائل بنیادی را ارائه کند. ذهنیتی که بر ساختار آن بتوان تا اخر نیمسال جلساتی را مطلب ارائه کرد. خلاصه جلسه اول، مثل عنوان نوشته و مقاله است. البته این رویکرد یک اشکال عمده دارد که در اجرا خودش را نشان می دهد. برخلاف من، دانشجویان جلسه اول را نه تنها جدی نمی گیرند، بلکه در مواردی عده کثیری در کلاس هم شرکت نمی کنند و اگر هم شرکت می کنند (بعضی هایشان) در فضا و جو درس و کلاس ممکن است، نباشند. موضوع وقتی مهم تر می شود که بدانیم تاریخچه درسی است که برای ترم اولی ها ارائه می شود و انها تمام مواردی که ذکر کردم را دو چندان دارند؛ اضافه بر این ترم اولی هم هستند. آنچه شرح داده شد، فلسفله وجودی این نوشته است. نوشته ای برای دانشجویانی که مایلند مطالب مهم جلسه اول را دوباره مرور کنند و در اختیار داشته باشند. حتی بتوانند جلسه اول دو نیمسال دیگر را نیز در اختیار داشته باشند.
در نخستین نیمسال که تاریخچه را ارائه کردم برای اینکه دانشجویان ذهنیتی کلی بدست آورند، کل تاریخچه باستان شناسی را با دو اصطلاح (ساختگی) تقسم بندی و معرفی کردم.
باستان شناسی استثنا گرا و باستان شناسی عمومیت خواه
باستان شناسی برداشت ما باستان شناسان از واقعیت های گذشته است. تاریخچه باستان شناسی در اصل تاریخچه تطور و تغییرات این برداشت ها است. از این منظر باستان شناسی و اراء باستان شناسان به دو گروه کلی تقسیم پذیر است. باستان شناسانی که یافته و کشف و شناخت خود را استثنایی جلوه داده و معرفی می کنند. رویکرد این باستان شناسان هنری و تاریخ هنر گرایانه است و تحت تاثیر ذهنیت های عتیقه جویانه و یا ناسیونالیستی قرار دارند. "قدیم ترین و اولین ها" که نه تنها در منابع باستان شناسان ایرانی بلکه در رسانه ها و مصاحبه ها مشاهده می شود و سیطره سنگینش را همچنان حفظ کرده از نشانه های این رویکرد است. یادآور می شود استثنا گرایی رویکردی متناسب با ساحت هنر است که در آن استثنا بودن اثر و خاص و ویژه بودنش به آن ارزش می دهد و اگر پدیده ای تولید انبوه شده باشد و مشابه هایی داشته باشد؛ وجه هنری اش تقلیل یافته و تضعیف شده است. بطور خلاصه عمده باستان شناسی های قبل از 1960 چنین خصوصیاتی دارند. انها به دنبال پدیده های استثنایی اند حتی پدیده عمومی و رایج جامعه انسانی را هم را وجهی استثنایی داده و بصورت یک پدیده خاص ارائه می کنند. ممکن است این خاص بودن حتی به خود آن پدیده برنگردد مثلا به اینکه آن پدیده در این زمان برای نخستین بار شناخته شده برگردد. مسئله مهم آن است که ذهنیت آنها و رویکردشان اسثتناگرا است. تفسیر و برداشت آنها استناگرایانه است.
باستان شناسی یا باستان شناسان عمومیت خواه. این باستان شناسان برخلاف گروه نخست به دنبال مسائل عمومی هستند. برداشت شان و پژوهش هایشان را نیز در این راستا هدایت می کنند. آنها عمومیت پذیری که از شروط گزارهای دانش است را مد نظر دارند. به مسائل عمومی علاقه نشان می دهند مانند راهکارهای معیشتی، شیوه های سکونت و ... از موضوعات مد نظر آنها است. روش هایشان نیز در همین راستا مدیریت می شود. آنها بازسازی وجوه عمومی زندگی انسان ها را هدف قرار داده اند و از آنجا که داده هایی که در اختیار دارند همه آنچه نیست که بوده است با محدویت داده ها مواجه هستند. در این راستا آنها در تقویت روش ها جستجوی نشانه های هرچند ناقص و کامل کردن آن داده ها کوشش کرده اند. این گروه از باستان شناسان مدعیان باستان شناسی علمی هستند. در راستای علمی کردن روش ها یشان کوشیده اند. این باستان شناسان(در این جلسه) عمومیت خواه خوانده می شوند. یادآوری کنم که آنها تنها عمومیت خواهند وگرنه در موارد بسیار زیادی به سبب محدودیت ها در منابع و روش هایشان امکان واقعی تعمیم دهی گزاره ها وجود ندارد. در اکثر موارد داده هایی که به دست انها می رسد حاصل شرایط و فرآیندهای استثنایی است. اما از پدیده های استثنایی هم با روش های دانش و علم می توان بازسازی هایی در مورد مسائل عمومی ارئه کرد. این گروه از باستان شناسان پس از 1960 تعداد رو به افزایشی از باستان شناسان را تشکیل داده است.
ته این بخش از مطلب: واقع امر این است که باستان شناسی و باستان شناسان می توانند استثناگرا یا عمومیت خواه باشند همچنان که در تاریخچه باستان شناسی بوده اند. آنچه مهم است دو چیز دیگری است؛ به شرح زیر:
اول انکه باستان شناسی یک نظام است. نظامی که با استفاده از روش ها و رویکرده های متعددی در پی شناخت بخشی از واقعیت های خارجی است. واقعیت هایی که حول محور انسان، موجودیت تاریخی و زمانی(عصری) و حتی موجودیت عام او (از این نظر که انسان است) می چرخد. منابع کسب اطلاعات باستان شناسی، باستان شناس و برداشت هایش و روش ها و تئوری ها سه رکن این نظام است.
دوم اینکه باستان شناسی با طیف گسترده ای از داده ها، منابع و واقعیت ها مربوط به زمان های گوناگون سرکار دارد. داده هایی که حاصل رفتارهای عام انسان هستند؛ همچنین داده هایی که حاصل رفتارهای خاص انسان هستند و در نهایت داده های که طیفی از عمومی بودن تا استثنایی بودن را در برمی گیرند. آنچه شرح دادم توصیف دانش باستان شناسی است و انچه در این بخش مهم است و نیازمند کنترل، آزمایش و راست آزمایی است این مسئله است که ما باستان شناسان و باستان شناسی لازم است دغدغه واقع نمایی برداشت هایش را داشته باشد. منظورم دقیقا این است که باید تلاش کنیم تا پدیده های عام را خاص جلوه نداده و پدیده خاص و استثنایی را عمومیت نابجا ندهیم. واقع نمایی، برداشت هایی هرچه نزدیک تر به واقعیت مد نظر است. روش هایی برای اینکه این نزدیکی و قرین واقع نمایی بودن را نشان دهد و به آزمون بگذارد.
انچه در این مختصر شرح کردم آغاز گفتمانی بود که ادامه پیدا کرد. نخستین جلسه ای برای یک نیمسال در آن سال(1384).
عنوانی که نیمسال بعد و در جلسه اول به آن پرداختم: باستان شناسی علم، دانش یا هنر دانشجویان عزیز و علاقه مندان ادامه را در وبلاگ مخصوص دروس پیگیری نمایمد.
http://garazhian.blogfa.com/
تا فرصتی دیگر. عمران گاراژیان
تا فرصتی دیگر. عمران گاراژیان