۱۳۸۷ خرداد ۳, جمعه

پل نادری

بنام خدا
در مورد اثر با جناب آقای کابلی تلفنی صحبت کردم نام اثر به گفته ایشان پل نادری است. اما در مورد گاهنگاری اثر ایشان فرمودند پژوهشی نکرده اند. از روی سبک کار بلوک های سنگی، اندازه اجرها 30×30×10 و قلوه سنگ ها با ملات ساروج به نظرم رسید که مربوط به دوره هخامنشی است البته که من متخصص دوره تاریخی نیستم.منتظر اطلاعاتی از طرف خوانندگان هستم.
با احترام عمران گاراژیان

۱۳۸۷ خرداد ۲, پنجشنبه

پایه های پل -بند گرخه

پایه های پل - بند در شرق رودخانه کرخه

در دو سوی کرخه






در سفری به خوزستان و جنوب ایلام همین اواخر بطور اتفاقی و به عنوان کسی که باید مشاوره دهد تا خدای ناکرده آثار باستانی صدمه ای نبیند به اثر مهمی برخوردم که برای من که مدعی هستم در سال های 1374 تا 1376 در شمال خوزستان کار کرده بسیار آموزنده و عجیب بود. در مسیر دهلران روی پلی که از کرخه می گذرد توقف کردیم. به شمال که نگاه می کردم. پایه هایی را دیدم بسوی آن رفتم با شکفت زدگی فکر می کنید چه دیدم. این بازدید را با شما سهیم می شوم امیدوارم کسی باشد که به میراث فرهنگی خوزستان دسترسی داشته باشد و یادآوری کند که تنها قلعه شوش و واگذاری آن نیست این آثار هم هستند. آنچه می نوسیم از سر دلسوزی است و هر کمکی از دستم برآید انجام می دهم. امیدوارم این اثر مهم که آن را من غیر متخصص در این دوره پل-بند می خوانم ثبت شده باشد و لودر آن نزدیکی قصد صد متر آن طرف تر را نکند و امیدوارم تیرهای برق را بخاطر همطرازی با دیگر تیرها هم که شده از روی پل جابجا کنند. کاشکی قدر آنچه را داریم بدانیم کاشکی: به قول عیسی مسیح در استانه مصلوب شدن "کاشکی این مردم بدانند با خود چه می کنند"


تصویر1 : چند ماه بود که هرگاه پسرم مرا پشت کامپیوتر می دید می پیرسید"بابا اُکد(دکتر)شدی" جواب من نه بود اما عاقبت سه شنبه بعد ظهر در سن 38 سالگی دفاع کردم و جواب مثبت به او دادم. من از سال 1376 درباره پیش از تاریخ خراسان طرح اجرا می کنم و پایان نامه ام نیز در باره همین منطقه با عنوان"فرایند گذار از فرهنگ های مس- سنگی به دوره برنز در شرق شمالی ایران" به راهنمایی دکتر حسن طلایی بود. از همه کسانی که در این راه طولانی مرا یاری کردند خاصه اساتید و اعضای تیم های پژوهش میدانی و طراحان و ... صمیمانه سپاسگزارم.

ادعاها در باستان شناسی آ دوم

بنام خدا
ادعاها در باستان شناسی
"آ" ی دوم یعنی ادعاها در باستان شناسی را پس از فاصله ای حدود دو ماه که عید بود، می پردازم. ادعاها چه هستند؟ برای طرح سئوال اولیه مناسب به نظر می رسد. ادعاها هدف ها و هدف گذاری های خام و اولیه ای هستند که تنها بعضی شان مجال گسترش در مراحل بعدی می یابند و تبدیل به هدف می شوند. به عبارت دیگر، ادعاها در باستان شناسی برخاسته از پیش فرض ها و طرح نظرهای اولیه هستند. طرح نظرهایی که در مقیاس هاس کلان طرح شده و موضوع آنها هدف دانش باستان شناسی است. به بیان دیگر بعضی از پیش فرض ها و طرح پیش هدف ها که پس از انتشار با اقبال باستان شناساسان و باستان شناسی ها مواجه شده؛ مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته و پخته می شوند و شالوده رویکردی در باستان شناسی را تشکیل می دهد، ادعا است. موضوع ادعاها عموما اهداف باستان شناسی است. شرح همراه با مثالی موضوع را روشن تر می کند.
آنچه تحت عنوان باستان شناسی نو مشهور شد پایه ریزانی مانند گوردن چایلد و بریدوود داشت. این نسل کسانی بودند که به طرح پیش فرض های کلان برای پژوهش هایی در مقیاس فرامنطقه ای می پرداختند. طرح نظریه در مورد آغاز اهلی کردن حیوان نبات از این جمله است. پایه های تئوریک طرح این مسئله همراه با پیش فرض هایی بود که با پژوهش های میدانی ( پروژه خاورنزدیک بریدوود) یا بررسی اطلاعات موجود به آزمون گذاشته می شد. این پژوهش ها که متعلق به قبل از دهه 1960 م. هستند را نمی توان دقیقا ادعاهای فراگیر در باستان شناسی قلمداد کرد رویکرد کلی آنها بود در نسل بعدی باستان شناسان را تربیت کرد ادعاهایی در مقیاس کلان و بصورت هدف دانش باستان شناسی طرح کردند. ادعای کلارک که در مورد چیستی باستان شناسی می نویسد "باستان شناسی باستان شناسی است ... از جمله مواردی است که می توان از ادعاهای باستان شناسانه برشمرد که البته ادعایی برخاسته از باستان شناختی مبتنی بر دیدگاه تاریخی اروپای غربی است. به نظر اینجانب مثال خوب برای ادعاها در باستان شناسی ادعای بینفورد و باستان شناسان فرآیندی است که هدف باستان شناسی را استخراج قوانین(Laws) جهانشمول حاکم بر انسان و فرهنگش، معرفی می کردند. این ادعا پس از انتشار مورد نقد ارزیابی های فراوانی قرار گرفت. برای مثال یکی از نقد های موثر، نقد فلانری بود که یادآور شد قوانین متناسب با رویکردها، موضوع ها و داده های باستان شناسی نیست و توصیه کرد بجای قوانین هدف باستان شناسی و باستان شناسی نو را کشف قاعده مندی ها (Regularities)معرفی کنیم. قاعده مندی ها نسبت به قوانین این حُسن را داشت که بر جهانشمولی تاکید نمی کرد و در مقیاس های گوناگون بود شکل و قاعده های گوناگونی متفاوت با زیست بوم و خصوصیات فرهنگی شناسایی شود.مثال ملموس و ایرانی برای ادعا، ادعاهای ارائه شده در مورد جیرفت است، آنجا که ادعا می شود: جیرفت قدیم ترین تمدن شرق است. البته این ادعا نیز مانند هر ادعایی نیازمند نقد غیر شخصی و غیر مغرضانه است. بازهم برای مثال پارادکسی در خود این ادعا به عنوان یک گزاره وجود دارد. تمدن ها در نظر ما باستان شناسان مجموعه ای به هم پیوسته اند که با مجموعه های مشابه در ارتباط هستند"روابط با مناطق دور دست" در نتیجه نمی توان جایی را تمدن خواند و در عین حال قدیم ترین معرفی کرد. می توان جایی را معرفی کرد که اندکی قدیم تر از دیگر مجموعه ها که بعدها تمدن خوانده شد فرآیند پیچیده شدن را طی کرده است.