۱۳۸۵ اسفند ۱۴, دوشنبه

نکته: مشاهده ی بزغاله ها

نکته: مشاهده ی بزغاله ها
در دره های زاگرس در حال بررسی باستان شناختی بودیم. خسته و کوفته از بررسی یک محوطه عریض و طویل برگشته حوالی ظهر(فکر می کنم خرداد ماه بود) در سایه ای نزدیک روستا نشسته بودیم. گله ای از کوه به دره آمد در قعر دره آب گل آلودی با سرعت در جریان بود. نکته ای نظرم را جلب کرد: بزغاله ها در کنار آب می دویدند پوزه بر آب می زدند اما نمی نوشیدند چندین بار این رفتار را تکرار می کردند و نهایتا آب می خوردند. سئوال من این بود چرا این رفتار را بروز می دهند. مشاهده را تکرار کردم و از نزدیک بررسی آب را آغاز نمودم. نکته جالبی داشت: بزغاله ها پوزه به آب می زدنند با مزه ی آب گل آلود آن را رها کرده و آنقدر این عمل را تکرار می کردند تا بجایی که آب در گودالی کوچک کنار نهر ته نشین شده بود و زلال بود می رسیدند آن را می نوشیدند. آنها احتمالا از رنگ آب متوجه گل آلود بودن آن نمی شدند با مزه، آب زلال را تشخیص داده و می خوردند. آیا عمل بزغاله ها و تکرار آن را می توانیم تجربه بدانیم؟ تجربه ای که از حس چشایی بهره می برد.
منظور من از عنوان "مشاهده ی بزغاله ها" مشاهده بزغاله ها بوسیله من است یا مشاهده آب بوسیله بزغاله ها!! آیا بزغاله ها می توانند مشاهده گر باشند؟ به نظر من نه چون بار دوم که با فرضیه ی "بزغاله ها رنگ آب را نمی بینند و با چشایی تشخیص می دهند" آنها را مشاهده کردم همان عمل را تکرار می کردند. بزغاله ها اگر مشاهده گر بودند سئوال داشتند و دنبال چون و چرای موضوع بودند مرتب مجبور به تکرار چشیدن آب نمی شدند. پس تجربه را هم در مورد آنها نمی توانیم بکار ببریم. چون تجربه تکراری است که برای به آزمون گذاشتن فرضیه ای انجام می شود و پیش از تجربه و فرضیه، سئوال محرک و انگیزه مشاهده گراست و بزغاله ها سئوال نداشتند چون سئوال نداشتند به جوابی هم نمی رسیدند و شناختی هم حاصل نمی شد...

هیچ نظری موجود نیست: