بر تربت شیخ جام
بر تربت شیخ جام درختی (پستۀ وحشی) روییده که از پایه چندین شاخه است. در جنوب آن گنبدی بلند که یادآور ایوان های بلند ایلخانی تیموری است. از انتهای ایوان دربی بزرگ با چوب گردو و پوششی لطیف به زیر گنبد باز می شود. ساختمانی که از داخل گچکاری و نقاشی های زیبا و کتیبه هایی از ایات قرآن و احدایث و روایات دارد. جرز دیوار در سطوح پایینی تا حدود یک مترو بیست سانتیمتر دستنوشته هایی است یادگاری و یادمان نوشته های بازدیدکنندگان مقبرۀ شیخ جام است. این نوشته ها در نوع خود بی نظیر است چون متون متکثر با گاهنگاری چندین قرن و با مضامین بسیار متنوع از شعر گرفته تا نثر را در بر می گیرد. امروزه اکثر این نوشته ها در پشت قفسه هایی قرار گرفته اند که در آن مجموعه قرآن های اهدایی به مقبره شیخ جام به نمایش گذاشته شده است.
در آفتاب برآمد(شرق) ایوان درب مسجد کرمانی است. بنایی با محرابی بس زیبا گچبری شده دارای متون و احدایث و آیات گردآگرد محراب و البته چاه خانه ای در کنار آن. مقبره هنرمند این بنا مسعود کرمانی در دیواره شمالی این بنا واقع شده است. بنا در سطوح بالایی زیر گنبد نیز دارای گچبری است.
در آفتاب نشت ایوان(غرب) دربی به چندین ساختمان و حیاط تو در تو باز می شود که به گمانم به اندازه ای وسیع و بزرگ است که در شبستان های آن نماز جمعه برگزار تواند شد. در داخل حیاط اصلی که در شمال بناها وجود دارد چند درخت پسته و ردیفی بزرگ از سنگ های قبر که نوشته های تاریخی دارد چیده شده است. نیکو سنتی در ورودی این حیاط باب است و آن اینکه برای ورود حتما باید کفش ها درآوری و سپس از روی فرش ها بروی تا به بنا بررسی. از آنجاکه در دیواره شمالی بنای مسجد کرمانی به حیاط محرابی گچکاری شده وحود دارد که با شیشه از آن محافظت شده می توان حدس زد که بناهای دیگری در حیاط بوده است که اکنون دیگر نیست. چون محراب گچکاری شده را بر حیاط نمی سازند.
مجموعه بناهای تربت شیخ جام در چند دوره ساخته شده که چون در تخصص من نیست بطور ریز به آن نمی پردازم. این بناها شاخصه های چندی دارند که با دیگر مجموعه های مشابه در خراسان مشابهت ها و تفاوت های عمده دارد به آن می پردازم تا برای جوان ترها موضوع تحقیقی را معرفی کنم.
1) بناها مربوط به قبل و پس از حمله مغولان به ایران است. یعنی پایگاه های اجتماعی- فرهنگی که قبل از حمله مغولان بوده و پس از آن نیز ادامه حیاط داده و مورد احترام بوده است.
2) این مجموعه تا آنجا که من می دانم که البته در این مورد کم می دانم بزرگترین مجموعه مربوط به برادران اهل سنت در خراسان یعنی با اصطلاحات پیش از تاریخی من شرق شمالی ایران است.
3) در این مجموعه چله خانه و چله نشینی جایگاه های خاصی دارد که می تواند معرف رویکرد اجتماعی و انزوا طلبانه ای باشد که به وسیله گروه اجتماعی – فکری خاصی قبل و پس از حمله مغولان در منطقه وجود داشته است.
4) در جنوب شهر نیشابور و در کنار جاده کاشمر نیز دو بنا مربوط به قبل و بعد از حمله مغولان وجود دارد که می دانیم تا قرن هشتم فعالیت فرهنگی نسخه نویسی در آن انجام می شده در نوشته دیگری در همین وبلاگ به آن پرداخته ام. از آن نظر آن دو را با این مجموعه مقایسه می کنم که بنای جنوبی دارای چله خانه و بنایی مربوط به دوره سلجوقی است.
5) در تایباد براساس شنیده ها بنایی از همین دوره ها وجود دارد.
6) در تربت حیدریه مجموعه بناهای قطب الدین حیدر به نظرم مربوط به دوره های یاد شده است با این تفاوت که گرچه دقیق ندیده ام اما در ان نشانی از چله خانه و بنایی چنین نسیت.
تحولات فرهنگی – اجتماعی و سیاسی عقیدتی به نظرم موضوعی است که با رویکرد باستان شناسی اجتماعی و بر مبنای داده های بناهایی که یا شهرهای خراسان بر محور آن شکل گرفته اند یا با جابجایی نسبتی فضایی با شهر دارند می تواند مورد پژوهش قرار گیرد. این بناها تداوم نسبی پس از حمله مغولان را نشان می دهد و تحلیل فضایی- کارکردی و خاصه جایگاه آن نسبت به شهر می تواند تحلیل اجتماعی شود. کسانیکه بناها برایشان ساخته شده و نخبه گان دوران بحران هستند از دیدگاه مطالعه نخبگان نیز موضوع جذابی می تواند باشد. تغییرات فرهنگی – اجتماعی که براساس متون قابل بازسازی است ذیل همین موضوع می تواند بررسی و بحث شود.
نوشته وبلاگی را ادامه دهم بحث بیش از اندازه جدی شد. تربت بر دشتی حاصلخیز بنا شده آنچه در ایران تحت عنوان خربزه مشهدی مشهور است در اصل از این دشت و امثال آن در خراسان تولید و به ایران صادر می شود. تربت شهری در انزوای نسبی است چراکه در مسیر شاه راه های معاصر قرار ندارد اما برای من به عنوان یک خراسانی تعجب برانگیز بود که شهری به این تمیزی و اینقدر شسته و رُفته در خراسان می دیدم.
نکته پایانی اینکه تداوم نسل شیخ جام در تربت جام قابل توجه است کسانیکه خاندان جامی الاحمدی را تشکیل می دهند. تدامی نسلی از نخبه ای که مقبره وخاندانش در منطقه هستند. واقعیتی که بیش ازپیش موضوع انزوای ژئوپلتیک منطقه را نشان می دهد. چیزی که مثلا در نیشابور پس از حمله مغولان هرکز ممکن نیست اتفاق افتاده باشد.
بر تربت شیخ جام درختی (پستۀ وحشی) روییده که از پایه چندین شاخه است. در جنوب آن گنبدی بلند که یادآور ایوان های بلند ایلخانی تیموری است. از انتهای ایوان دربی بزرگ با چوب گردو و پوششی لطیف به زیر گنبد باز می شود. ساختمانی که از داخل گچکاری و نقاشی های زیبا و کتیبه هایی از ایات قرآن و احدایث و روایات دارد. جرز دیوار در سطوح پایینی تا حدود یک مترو بیست سانتیمتر دستنوشته هایی است یادگاری و یادمان نوشته های بازدیدکنندگان مقبرۀ شیخ جام است. این نوشته ها در نوع خود بی نظیر است چون متون متکثر با گاهنگاری چندین قرن و با مضامین بسیار متنوع از شعر گرفته تا نثر را در بر می گیرد. امروزه اکثر این نوشته ها در پشت قفسه هایی قرار گرفته اند که در آن مجموعه قرآن های اهدایی به مقبره شیخ جام به نمایش گذاشته شده است.
در آفتاب برآمد(شرق) ایوان درب مسجد کرمانی است. بنایی با محرابی بس زیبا گچبری شده دارای متون و احدایث و آیات گردآگرد محراب و البته چاه خانه ای در کنار آن. مقبره هنرمند این بنا مسعود کرمانی در دیواره شمالی این بنا واقع شده است. بنا در سطوح بالایی زیر گنبد نیز دارای گچبری است.
در آفتاب نشت ایوان(غرب) دربی به چندین ساختمان و حیاط تو در تو باز می شود که به گمانم به اندازه ای وسیع و بزرگ است که در شبستان های آن نماز جمعه برگزار تواند شد. در داخل حیاط اصلی که در شمال بناها وجود دارد چند درخت پسته و ردیفی بزرگ از سنگ های قبر که نوشته های تاریخی دارد چیده شده است. نیکو سنتی در ورودی این حیاط باب است و آن اینکه برای ورود حتما باید کفش ها درآوری و سپس از روی فرش ها بروی تا به بنا بررسی. از آنجاکه در دیواره شمالی بنای مسجد کرمانی به حیاط محرابی گچکاری شده وحود دارد که با شیشه از آن محافظت شده می توان حدس زد که بناهای دیگری در حیاط بوده است که اکنون دیگر نیست. چون محراب گچکاری شده را بر حیاط نمی سازند.
مجموعه بناهای تربت شیخ جام در چند دوره ساخته شده که چون در تخصص من نیست بطور ریز به آن نمی پردازم. این بناها شاخصه های چندی دارند که با دیگر مجموعه های مشابه در خراسان مشابهت ها و تفاوت های عمده دارد به آن می پردازم تا برای جوان ترها موضوع تحقیقی را معرفی کنم.
1) بناها مربوط به قبل و پس از حمله مغولان به ایران است. یعنی پایگاه های اجتماعی- فرهنگی که قبل از حمله مغولان بوده و پس از آن نیز ادامه حیاط داده و مورد احترام بوده است.
2) این مجموعه تا آنجا که من می دانم که البته در این مورد کم می دانم بزرگترین مجموعه مربوط به برادران اهل سنت در خراسان یعنی با اصطلاحات پیش از تاریخی من شرق شمالی ایران است.
3) در این مجموعه چله خانه و چله نشینی جایگاه های خاصی دارد که می تواند معرف رویکرد اجتماعی و انزوا طلبانه ای باشد که به وسیله گروه اجتماعی – فکری خاصی قبل و پس از حمله مغولان در منطقه وجود داشته است.
4) در جنوب شهر نیشابور و در کنار جاده کاشمر نیز دو بنا مربوط به قبل و بعد از حمله مغولان وجود دارد که می دانیم تا قرن هشتم فعالیت فرهنگی نسخه نویسی در آن انجام می شده در نوشته دیگری در همین وبلاگ به آن پرداخته ام. از آن نظر آن دو را با این مجموعه مقایسه می کنم که بنای جنوبی دارای چله خانه و بنایی مربوط به دوره سلجوقی است.
5) در تایباد براساس شنیده ها بنایی از همین دوره ها وجود دارد.
6) در تربت حیدریه مجموعه بناهای قطب الدین حیدر به نظرم مربوط به دوره های یاد شده است با این تفاوت که گرچه دقیق ندیده ام اما در ان نشانی از چله خانه و بنایی چنین نسیت.
تحولات فرهنگی – اجتماعی و سیاسی عقیدتی به نظرم موضوعی است که با رویکرد باستان شناسی اجتماعی و بر مبنای داده های بناهایی که یا شهرهای خراسان بر محور آن شکل گرفته اند یا با جابجایی نسبتی فضایی با شهر دارند می تواند مورد پژوهش قرار گیرد. این بناها تداوم نسبی پس از حمله مغولان را نشان می دهد و تحلیل فضایی- کارکردی و خاصه جایگاه آن نسبت به شهر می تواند تحلیل اجتماعی شود. کسانیکه بناها برایشان ساخته شده و نخبه گان دوران بحران هستند از دیدگاه مطالعه نخبگان نیز موضوع جذابی می تواند باشد. تغییرات فرهنگی – اجتماعی که براساس متون قابل بازسازی است ذیل همین موضوع می تواند بررسی و بحث شود.
نوشته وبلاگی را ادامه دهم بحث بیش از اندازه جدی شد. تربت بر دشتی حاصلخیز بنا شده آنچه در ایران تحت عنوان خربزه مشهدی مشهور است در اصل از این دشت و امثال آن در خراسان تولید و به ایران صادر می شود. تربت شهری در انزوای نسبی است چراکه در مسیر شاه راه های معاصر قرار ندارد اما برای من به عنوان یک خراسانی تعجب برانگیز بود که شهری به این تمیزی و اینقدر شسته و رُفته در خراسان می دیدم.
نکته پایانی اینکه تداوم نسل شیخ جام در تربت جام قابل توجه است کسانیکه خاندان جامی الاحمدی را تشکیل می دهند. تدامی نسلی از نخبه ای که مقبره وخاندانش در منطقه هستند. واقعیتی که بیش ازپیش موضوع انزوای ژئوپلتیک منطقه را نشان می دهد. چیزی که مثلا در نیشابور پس از حمله مغولان هرکز ممکن نیست اتفاق افتاده باشد.
تا بازدیدی دیگر از شهری در ایران زمین یا که توران زمین فرقی نمی کند.
۱ نظر:
سلام، من امروز بالاخره موفق شدم وبلاگ تون رو ببینم و از این وفای به عهد بی اندازه خوشحال شدم.
به امید سفری دوباره به خطه جام
ارسال یک نظر