اول انکه "شناختن" کلی و عامیانه است نه چرایی در آن طرح است نه چگونگی " من در این زمان" انها را دقیقا نمی شناسم. این سئوال از بنیاد مثل بعضی سئوال ها که در باستان شناسی ایران طرح می شود عامیانه و غیر تخصصی و غیر کاربردی است. پس سئول اول خودش از بنیاد مشکل دارد. می توانم توجیه کنم که سئوال را برای تشخیص سره از ناسره در نوع طرح سئوال گنجانده ام.
سئوال دو در باستان شناسی سنتی این دقیقا درست است. یعنی باید از رویداد اتفاق افتاده زمان سپری شود تا باستان شناس یعنی فاعل شناسا بتواند پژوهش باستان شناسانه انجام دهد. پس اگر ما رویکرد سنتی داریم پاسخ این است که فاصله ضروری است. منظورم فاصله زمانی است. اصلا شناخت باستان شناسانه در این نوع باستان شناسی با فاصله زمانی فلسفه و معنا می یابد.
سئوال سوم بدون شک من در موقعیت باستان شناس سنتی هستم. به این سبب که تنها در این نوع باستان شناسی است که باستان شناس بدون مسئله و سئوال برای پژوهش اقدام می کند و عمدتا انچه ارائه می دهد بگونه ای جمع بندی و توصیف شباهت دارد. البته یادتان نرود این سئوال پارادکس می اورد چون این نوع باستان شناسی تا جایی که اطلاعات من اجازه می دهد در بافتار زنده پژوهش نمی کند.
چهارم اگر باستان شناس تاریخی – فرهنگی و سنتی باشم خیر. اگر باستان شناس مدرن باشم تنها در صورتی که تجربه گرا با قوم باستان شناس باشم در گستره باستان شناسی است. و اگر باستان شناسی فرامدرن باشم بدون شک باستان شناسی است و در گستره باستان شناسی معاصر حتی پژوهش رفتار شناسانه می تواند باشد. پس این به من باستان شناس بستگی دارد. یادتان نرود در رویکردهای نظری باستان شناسی آنچنان که در باستان شناسی سنتی از حجر تا قجر کار داریم، نداریم نیست من کسی را نمی شناسم که مدعی همکاره و اچار فرانسه بودن باشد. اگر شما می شناسید بجز کسانی که در محیط های محدود عرصه را تاریک می کنند تا اندک نور نداشته شان به چسم و نظر اید نام ببرید منظورم کسی که در سطح دنیا مطرح باشد. کسانی هستند که در فرایندی زمانی تغییر رویکرد داده اند اینها مد نظر من نیست کسی که خود را جامع اطراف در رویکردهای متکثر باستان شناسی معرفی کند و دیگران متخصصان) او را چنین بدانند؟!
پنجم: باستان شناس تاریخی – فرهنگی یا سنتی. اما یادتان نرود انها در بافتار زنده پژوهش نمی کنند.
ششم: باستان شناس مدرن بودم. پس از دهۀ 60
هفتم در این صورت حتما برچسب فرامدن به من می چسبید.
اگر برای نظر دادن در وبلاگ مشکل اینترنتی هست متن را به ogarajian@yahoo.com ایمیل کنید.در عنوان "پاسخ" یا" وب لاگ" بگذارید. اما راه را بر ارتباط نبندید.
بدرود
سئوال دو در باستان شناسی سنتی این دقیقا درست است. یعنی باید از رویداد اتفاق افتاده زمان سپری شود تا باستان شناس یعنی فاعل شناسا بتواند پژوهش باستان شناسانه انجام دهد. پس اگر ما رویکرد سنتی داریم پاسخ این است که فاصله ضروری است. منظورم فاصله زمانی است. اصلا شناخت باستان شناسانه در این نوع باستان شناسی با فاصله زمانی فلسفه و معنا می یابد.
سئوال سوم بدون شک من در موقعیت باستان شناس سنتی هستم. به این سبب که تنها در این نوع باستان شناسی است که باستان شناس بدون مسئله و سئوال برای پژوهش اقدام می کند و عمدتا انچه ارائه می دهد بگونه ای جمع بندی و توصیف شباهت دارد. البته یادتان نرود این سئوال پارادکس می اورد چون این نوع باستان شناسی تا جایی که اطلاعات من اجازه می دهد در بافتار زنده پژوهش نمی کند.
چهارم اگر باستان شناس تاریخی – فرهنگی و سنتی باشم خیر. اگر باستان شناس مدرن باشم تنها در صورتی که تجربه گرا با قوم باستان شناس باشم در گستره باستان شناسی است. و اگر باستان شناسی فرامدرن باشم بدون شک باستان شناسی است و در گستره باستان شناسی معاصر حتی پژوهش رفتار شناسانه می تواند باشد. پس این به من باستان شناس بستگی دارد. یادتان نرود در رویکردهای نظری باستان شناسی آنچنان که در باستان شناسی سنتی از حجر تا قجر کار داریم، نداریم نیست من کسی را نمی شناسم که مدعی همکاره و اچار فرانسه بودن باشد. اگر شما می شناسید بجز کسانی که در محیط های محدود عرصه را تاریک می کنند تا اندک نور نداشته شان به چسم و نظر اید نام ببرید منظورم کسی که در سطح دنیا مطرح باشد. کسانی هستند که در فرایندی زمانی تغییر رویکرد داده اند اینها مد نظر من نیست کسی که خود را جامع اطراف در رویکردهای متکثر باستان شناسی معرفی کند و دیگران متخصصان) او را چنین بدانند؟!
پنجم: باستان شناس تاریخی – فرهنگی یا سنتی. اما یادتان نرود انها در بافتار زنده پژوهش نمی کنند.
ششم: باستان شناس مدرن بودم. پس از دهۀ 60
هفتم در این صورت حتما برچسب فرامدن به من می چسبید.
اگر برای نظر دادن در وبلاگ مشکل اینترنتی هست متن را به ogarajian@yahoo.com ایمیل کنید.در عنوان "پاسخ" یا" وب لاگ" بگذارید. اما راه را بر ارتباط نبندید.
بدرود