پیش از آنکه ما در سال جدید به دیدارش برویم؛ او در سال قدیم از میان ما رفت. پس از 83 یا 84 بهار، در بهار سال 89 چند ساعت قبل از تحویل سال با او در خرمبک (خرمک: گورستان خانوادگی ما دقیقا بین مقبره عطار و خیام) وداع کردیم. نامش زهرا و نام خانوادگی اش اسحاقی بود. پدر من که متولد 1320 است، بزرگترین فرزند او و حسن گاراژیان است. حسن که با همین صمیمیت می خوانمش، سه دهه ای است در میان ما نیست. هر سال ما به عید دیدنی مادر بزرگ می رفتیم و امسال او به دیدار پدر بزرگ، والدین و نزدیکانش رفته است!!. او در جمع ما بزرگ خاندان بود اما امسال خودش تازه وارد شده به جمع رفتگان است. با همان بیت مشهورم یادش را گرامی می دارم:
در بین زندگان، یادش بخیر باد در جمع رفته گان، روحش بلند و شاد
این اطلاع رسانی از بهر آن کردم که دوستان و آشنایان، همکاران و دانشجویان یکی از سبب های بی پاسخ ماندن تبریک های پر شمارشان شان را بدانند. دانستن حق دوستان است تا پاسخ نیامدن را بحسابی غیراز واقعیت نگذارند.
نوروزتان پیروز هر روزتان نوروز
پیروز و پایدار باشید.
عمران گاراژیان
در بین زندگان، یادش بخیر باد در جمع رفته گان، روحش بلند و شاد
این اطلاع رسانی از بهر آن کردم که دوستان و آشنایان، همکاران و دانشجویان یکی از سبب های بی پاسخ ماندن تبریک های پر شمارشان شان را بدانند. دانستن حق دوستان است تا پاسخ نیامدن را بحسابی غیراز واقعیت نگذارند.
نوروزتان پیروز هر روزتان نوروز
پیروز و پایدار باشید.
عمران گاراژیان
۱ نظر:
واقعا متاسفمو تسلیت عرض می کنم هرچه خاک آن عزیز است بقای عمر شما وپدرگرامیتان باد.
ارسال یک نظر