مقدمه
داریم تمرین می کنیم. مشاهده گری در بوم خویش را تمرین می کنیم. نمی خواهیم و نمی توانیم در آن حل شویم. اگر چنین باشد به قول حاج آقایی 15 سالی که درس خوانده ایم و بیش از 10 سالی که پژوهش کرده ایم کجا رفته؟
نخستین برداشت
او انسان صادقی است. انسان سالمی است. انسان اخلاق مدار و جوانمردی است. انسان کم رویی است. انسان انسان مداری است. اما افسوس من همه اینها را در مسلخ می بینم. همه را شکست خورده می بینم. همه برای انسانی در بومی سنتی چیزی جز یادآوری شکست هایی که نتیجه صداقت، انسان مداری و جوانمردی است بجا نگذاشته است.
او شناختی از خودش ندارد. شناخت او از خودش منحصر می شود به واژگانی که دیگران در مورد او بکار برده اند. دیگرانی که همه به قول خودش دلسوز او هستند. دلسوزانی که حتی برداشت تشان از او را به او تحمیل کرده اند. آنها او را با معیار های خودشان می سنجند. با ایده ال های خودشان ارزیابی می کنند. نتیجه کار های او را با مبناها و معیارهای خودشان ارزیابی می کنند. با دیگران مقایسه می کنند. اما او خودش است. او بهتر است، خودش باشد. بهترین حالت ممکن آن است که روی پای خودش با صداقت استوار خودش با مردانگی خودش شروع کند.
دردناک است از بس که او را با دیگران مقایسه کرده اند خودش نیز چنین می کند. خود اجتماعی او شکل نگرفته. جسارت، ایستادگی، تصمیم سازی و خطرپذیری همه و همه را از او گرفته اند. نتیجه دلسوزی ها در بافتاری سنتی این بوده است. آزادی های او، اختیارات او و حتی حق انتخاب او را برای آینده اش از او گرفته شده. خود اجتماعی او را از او گرفته اند.
سنت ویرانگر این است. یک راه بدون انتخاب. یک راه بدون پرسش. یک راه برو تا انتها. سنت ویرانگر معیارهای انسانی را نمی شناسد. معیارهای اخلاقی را نمی پسندد. معیارهای ویرانگری را می پسندد که در بافتار اجتماعی برداشتی حاکی از پیروزی داشته باشد. نتیجه اگر این باشد مورد قبول است وگرنه مورد سرزنش است. سنت ویرانگر آزادی برای افراد قائل نیست. حق انتخاب برای افراد قائل نسیت. حریم خصوصی برای افراد قائل نیست. مبناهای شناخت برای افراد قائل نیست. سنت ویرانگر حتی خود و استقلالی برای افراد قائل نیست. شناختی بر مبنای واقعیت ها قائل نیست. سنت ویرانگر فردیتی برای افراد قائل نیست.سنت ویرانگر یک راه سنگ لاخی است که در آن فرستاده می شوی جراحت هایش برای تو و موفقیت هایش برای توجیه ساختار سنتی ویرانگر است. مشاهده گرانی بی شمار در گوشه و کنار با تمام تمرکز تو را می پایند. تو را با معیارهای خودشان که از سنت گرفته اند ارزیابی می کنند.
او انسان صادقی است. انسان سالمی است. انسان اخلاق مدار و جوانمردی است. انسان کم رویی است. انسان انسان مداری است. اما افسوس من همه اینها را در مسلخ می بینم. همه را شکست خورده می بینم. همه برای انسانی در بومی سنتی چیزی جز یادآوری شکست هایی که نتیجه صداقت، انسان مداری و جوانمردی است بجا نگذاشته است.
او شناختی از خودش ندارد. شناخت او از خودش منحصر می شود به واژگانی که دیگران در مورد او بکار برده اند. دیگرانی که همه به قول خودش دلسوز او هستند. دلسوزانی که حتی برداشت تشان از او را به او تحمیل کرده اند. آنها او را با معیار های خودشان می سنجند. با ایده ال های خودشان ارزیابی می کنند. نتیجه کار های او را با مبناها و معیارهای خودشان ارزیابی می کنند. با دیگران مقایسه می کنند. اما او خودش است. او بهتر است، خودش باشد. بهترین حالت ممکن آن است که روی پای خودش با صداقت استوار خودش با مردانگی خودش شروع کند.
دردناک است از بس که او را با دیگران مقایسه کرده اند خودش نیز چنین می کند. خود اجتماعی او شکل نگرفته. جسارت، ایستادگی، تصمیم سازی و خطرپذیری همه و همه را از او گرفته اند. نتیجه دلسوزی ها در بافتاری سنتی این بوده است. آزادی های او، اختیارات او و حتی حق انتخاب او را برای آینده اش از او گرفته شده. خود اجتماعی او را از او گرفته اند.
سنت ویرانگر این است. یک راه بدون انتخاب. یک راه بدون پرسش. یک راه برو تا انتها. سنت ویرانگر معیارهای انسانی را نمی شناسد. معیارهای اخلاقی را نمی پسندد. معیارهای ویرانگری را می پسندد که در بافتار اجتماعی برداشتی حاکی از پیروزی داشته باشد. نتیجه اگر این باشد مورد قبول است وگرنه مورد سرزنش است. سنت ویرانگر آزادی برای افراد قائل نیست. حق انتخاب برای افراد قائل نسیت. حریم خصوصی برای افراد قائل نیست. مبناهای شناخت برای افراد قائل نیست. سنت ویرانگر حتی خود و استقلالی برای افراد قائل نیست. شناختی بر مبنای واقعیت ها قائل نیست. سنت ویرانگر فردیتی برای افراد قائل نیست.سنت ویرانگر یک راه سنگ لاخی است که در آن فرستاده می شوی جراحت هایش برای تو و موفقیت هایش برای توجیه ساختار سنتی ویرانگر است. مشاهده گرانی بی شمار در گوشه و کنار با تمام تمرکز تو را می پایند. تو را با معیارهای خودشان که از سنت گرفته اند ارزیابی می کنند.
عمران عمران
۱ نظر:
دیوانه بمانید اما مانند عاقلان رفتار کنید، خطر متفاوت بودن را بپذیرید اما بیاموزید که بدون جلب توجه متفاوت باشید. paelo coelho
(شادی قزوینی)
ارسال یک نظر